ساراسارا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات سارا

این روزها

این روزا کم کم شروع کردم به غذا دادن به ساینا .براش لعاب برنج میذارم و یه کوچولو به اندازه ی یه قاشق چای خوری بهش میدم تا کم کم اضافه کنم.گاهی هم یه کوچولو موز له شده میدیم بهش.ساینا عاشق اینه که یه تیکه سیب رو بگیریم جلوی دهنش و اون با لثه هاش بمکدش.سارا هم از این کار خیییلی خوشش میاد.  
31 ارديبهشت 1396

سارای مامان خوشحال

این روزا سارای مامان حسابی با ساینا فندق مشغول و گاهی حسابی از بازی باهاش و خندوندنش کیف میکنه.ساینا فندقی هم ماشالله حسابی خوش خنده ی .امروز برای اولین بار یه قاچ سیب گرفتم جلوی دهنش و ساینا شروع کرد به مک زدن .خییلی خوشش اومده بود و بلند میخندید .بعد ظهر هم سارا که از بازی برگشته بود داشت دستاش رو میشست بعد با دستاش چند قطره اب پاشید سمت ساینا که تو بغل من بود .انقدر ساینا خوشش اومد که با صدای بلند میخندید و سارا هم هی ادامه میداد تا جایی که ساینا از خوشحالی جیغ میزد و میخندید. خدا جونم ازت ممنون به خاطر همه ی لحظات شیرین   
19 ارديبهشت 1396

موفق شدی گلم

الان که دارم مینویسم ساینا جوجه تو بغلم داره ورجه ورجه میکنه ،سارگلم تو اتاقش فیلم میبینه و اسمعیل جونم لباسا رو میریزه تو ماشین.دیروز ساینا بعد از حدود دو ماه تلاش مستمر موفق شد صدای بووووو رو با دهنش در اره.از دو ماه و نیم که بود ما براش بوووو میکردیم و خیلی جالب بود که لباش رو جمع میکرد که اونم انجام بده تا دیروز که تو والمارت بودیم یه دفعه خودبه خود انجام داد و من و سارا حسابی سورپرایز شدیم و به اسمعیل هم گفتیم سریع.الانم دقیقا داره همین کار رو میکنه و اب دهنش همه جا پخش شده.همین الان نوشتن رو قطع کردم و حسابی چلوندمش. خداجونم مرسی 
4 ارديبهشت 1396

پکلز

امروز صبح وقتی میخواستم سارای خوشکلم رو واسه مدرسه رفتن بیدار کنم چون کمی زود بود رفتم کنارش رو تختش دراز کشیدم .دیدم پکلز رو تو بغلش خوابونده.پکلز یه عروسک هاپو کوچولوی که سارا خیلی دوسش داره .تا قبل از به دنیا اومدن ساینا که همه جا با سارا بود و شبا هم باهاش میخوابید اما الان کمتر شده وابستگیش بهش و دیگه تو مهمونیها و وقتی که بیرون میریم با خودش نمیاردش.پکلز تنها عروسکیه که سارا بهش وابسته شد اون تا قبل از امریکا اومدن به هیچ کدوم از اسباب بازیهاش این حس رو نداشت .ولی اینجا با پکلز شدیدا ارتباط برقرار کرد. دیروز واکسن چهار ماهگی ساینا فندق رو زدیم چند دقیقه جیغ میکشید بچم ولی بعدش شیر خورد و خوابید و دیگه اذیت نشد.میخواستیم با دکترش ازش ...
1 ارديبهشت 1396
1